پرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020020121-تولید یک سویه جهش یافته مقاوم نسبت به شوریEscherichia Coli-MK 148 و جداسازی ژنهای باکتریایی بیوسنتز پرولین از آن16690FAاشرفالدینسخنسنجناهیدکرامتJournal Article19700101One of the important factors leading to osmotolerance (drought and salinity) is accumulation of osmoprotectors such as amino acids: Proline, glyicine and glycine betaine; compounds like manitol and pinitol and also HSP proteins by cells of living organisms. The biosynthetic pathways of these products are similar in bacteria and higher plants, therefor we can transfer the genes responsible in production of these compounds to plants in order to obtain transgenic lines tolerant to osmoticstress. In this project we used of gamma radiation which is monochonic and has selective penetrancy to produce mutant strains of Escherichia coli strain MK 148. Salt tolerant colonies were obtained and isolated. The strains were able to tolerate 600 millimolar salt in the media and have normal growth and reproduction; It must have been mutations in gene coding glutamyl kinase (proB) which is the first enzyme in the proline pathway. After this mution, the sensitivity of glutamyt kinase to End-product feedback inhibition has been reduced. The genes of glutamyl Kinase (proB) and glutamic semi- aldehyde dehydrogenase (proA) were isolated by polymerase chain reaction (PCR) from salt- tolerant colonies and cloned in PUC 19. This plasmid was transformed to bacteria, which were unable to biosynthese proline to make them to produce proline as well as to growth in salty media.یکی از عوامل مهم در ایجاد مقاومت در برابر تنشهای اسمزی ( خشکی و شوری) در محیط تولید و تراکم ترکیبات محافظ اسمزی نظیر اسیدهای آمینه پرولین، گلیسین و گلیسین بتائین، موادی نظیر پینیتول، مانیتول و همچنین پروتئینهای HSP توسط سلولهای موجودات زنده میباشد. از طرفی مسیر بیوسنتز این ترکیبات در گیاهان و باکتریها دارای طرح مشابهی است، بنابراین با انتقال ژنهای دستورزی شده مؤثر در تولید این گونه مواد به گیاهان میتوان لاینهای ترانس ژن مقاوم به تنش اسمزی ایجاد نمود. در این تحقیق از پرتودهی توسط اشعة گاما که دارای خاصیت تک فامی و نفوذپذیری انتخابی میباشد، جهت ایجاد جهش در باکتری Escherichia coli- MK 148 استفاده گردید. کلنیهای مقاوم به شوری به دست آمده و جداسازی گردیدند. سویههای حاصل تا 600 میلی مولار نمک در محیط کشت را تحمل کرده و قادر به رشد و تولید مثل بودند. ایجاد مقاومت به شوری باید همراه با جهش در ژن مربوط به آنزیم گلوتامیل کیناز باشد که اولین آنزیم در مسیر بیوسنتز پرولین است حساسیت آنزیم بعد از ایجاد جهش در ژن مربوط به آن نسبت به کنترل فیدبک توسط محصول انتهایی کاهش یافته است. ژنهای مربوط به آنزیم گلوتامیل کیناز (proB) و آنزیم گلوتامیک سمی آلدئید دهیدروژناز (proA) توسط روش PCR از سویه مقاوم به شوری جدا شده و در پلاسمید pUC 19 کلون شدند. این پلاسمید باعث رشد باکتریهای فاقد توانایی بیوسنتز پرولین در محیط فاقد پرولین و دارای شوری گردیدند.https://jos.ut.ac.ir/article_16690_c07850e7dab86a4e0ae437451a8e49e1.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020020121-پاسخ متفاوت موشهای Balb/c به مورفین و نالوکسان روی گلوکز خون16691FAحمیدرضامؤمنیدکتر سید محمدعلی شریعتزادهJournal Article19700101In this research, the changes of blood glucose due to injection of different doses of morphine (5-120 mg/kg S.C.) are studied. It shows that the injection of morphine causes hypoglycemia in mice.
The results this research are different from the last reports that have represented the effects of morphine hyperglycemia and these differences are probably because of race and kind of animals.
The use of naloxon (1 mg/kg I.P.) significantly, inhibits hypoglycemia response in mice, which get morphine (20 mg/kg S.C.) and it shows, the effect of opioid system and its receptors.
Probably, the reason of morphine hypoglycemia is due to the effect of opioid system through other nervous systems and stimulation of pancrase to increase of insulin secretion.
The known behavioral phenomena caused by morphine such as hypermotality, straub tail is also observed in these mice and these responses are inhibited by naloxoneدر این پژوهش تغییرات گلوکز خون حاصل از تزریق دوزهای مختلف مورفین mg/kg)120-5) به صورت زیرجلدی بر روی موشها مورد بررسی قرار گرفت. مشخص شد که تزریق مورفین موجب بروز پاسخ هایپوگلیسمی در موشها میشود. نتایج این کار با آخرین گزارشهائی که اثرات هایپرگلیسمی مورفین را مطرح میکنند کاملاً متفاوت میباشد و این تفاوت احتمالاً مربوط به نوع و نژاد حیوانی است که مورد استفاده قرارگرفته است. استعمال نالوکسان بصورت داخل صفاقی mg/kg) 1) پاسخ هایپوگلیسمی موشهای مورد تأثیر بوسیله مورفین mg/kg)20) بصورت زیرجلدی را بطور معنی داری مهار مینماید که نشان دهندة تاثیر سیستم اوپیوئید opioid و دخالت گیرندههای این سیستم در این پدیده میباشد. دلیل هایپوگلیسمی حاصل از تزریق مورفین احتمالاً مربوط به تاثیر سیستم اوپیوئیدی از طریق سیستمهای عصبی دیگر و تحریک پانکراس و افزایش ترشح انسولین از این غده میباشد. پدیده های رفتاری شناخته شده مورفین مثل افزایش فعالیت حرکتی و برافراشتگی دم Straub tail نیز در این نژاد از موشها بطور مشخص بروز کرد و این پاسخها بوسیله نالوکسان مهار شدند.https://jos.ut.ac.ir/article_16691_737ebe62dc177db7f2bb5d41df2045c8.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020020121-مورفولوژی و موقعیت نورونهای هسته مزانسفالیک رافه در موشهایصحرایی(Rat)- متدگلژی16692FAسیمین فاضلیپورژیلابهزادیJournal Article19700101The nuclei of raphe constitute part of a system, which is known as reticular organization.
The nuclei found in this system are not uniform and are scattered unevently in the brain stem. They are called nuclei of raphe . The most important neurotransmitter of these nuclei is the serotonin, which is also the regulation of endocrine secretion, movement activities, tonus of skeleton muscles, sexual behaviors, and nutrition. Moreover the innervation of different hippocamp by median raphe nucleus indicate the role of this nucleus in the regulation of physiological processes like sleeping, mood, cognition and learning.
In the present research, the median raphe nucleus or central superior nucleus was studied using the Golgi technique.
From the cellular variation existing in this nucleus which is bipolar, multipolar and in various sizes, the arrangement of neurons in different directions, the connections of this nucleus with other parts of central nervous system and blood capillaries the rough dendrites and axons and finally the uneven accumulation of neurons in different parts nucleus, we can conclude the structure, function, and thus the importance of the mentioned nucleus in the central nervous system.هستههای رافه بخشی از سیستمی را تشکیل میدهند که به آن تشکیلات تورینهای یا
Reticular Formationگویند. هستههای این تشکیلات یکنواخت نبوده و بصورت پراکنده و غیریکنواخت در ساقه مغز (Brain – Stem) قرار دارند به آنها، هستههای سجافی یا
Nuclei of Raphe گویند.
مهمترین و بیشترین نوروترانسمیتراین هستهها سروتونین است. این هستهها در اعمال مختلفی مانند تنظیم آندوکرینی. تونوس عضلات اسکلتی، رفتارهای جنسی، تغذیه وآشامیدن نقش دارند. بعلاوه تارهای عصبی که از هستة رافه میانی به بخش های مختلف هیپوکامپ میدهد نشاندهندة عمل این هسته در تنظیم برخی پدیدههای فیزیولوژیک مانند خواب، حالت روانی و تغییرات خلق و خو، شناخت و یادگیری میباشد.
در پژوهش حاضر هسته فوقانی مرکزی یا هسته میانی رافه
-Median raphe nucleus or central superior nucleus - با استفاده از تکنیک گلژی مورد مطالعه قرار گرفته است.
بررسی تنوع سلولی در این هسته از نظر شکل، اندازه، تراکم، وضعیت قرارگیری و ارتباط زواند دندریتی و اکسونی سلولها با سایر بخشها و عروق خونی اهمیت این هسته را در مراکز عصبی به اثبات میرساند.https://jos.ut.ac.ir/article_16692_370506ca74f8f80c5eca2fdf59d2ec5a.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020020121-بهینهسازی تولید آلژینات توسط Azotobacter vinelandii UT15
جدا شده از خاک16693FAجوادحامدیJournal Article19700101آلژینات پلیمر پلی ساکاریدی متشکل از زیر واحدهای ? D- مانورونات و ? L-گولورونات است که کاربردهای متعددی دارد. اگرچه تا به امروز این ترکیبات از منابع جلبکی استخراج شده، ولی اخیراً آلژینات باکتریایی به عنوان محصول تجاری مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق 100 نمونه خاک کشاورزی برای جداسازی Azotobacter vinelandii، مهمترین باکتری مولد آلژینات از نظر بیوتکنولوژی، کشت شد. برای افزایش احتمال جداسازی A. vinelandii روشهایی نیز به کار گرفته شد که شامل فقدان هر گونه منبع نیتروژن در محیط کشت ، افزودن % 1/0 فنل، استفاده از اتیلن گلیگول به عنوان تنها منبع کربن محیط و انکوباسیون در o C 37 بود. با آزمایشهای مرفولوژیک و بیوشیمیایی بر 18 سویه مولد اگزوپلیمر جدا شده، 14 سویه A. vinelandii و
4 سویه A. chroococcum شناخته شد. همه این سویه ها در محیط کشت دارای منبع کربن سوکروز، در oC30، rpm180 به مدت 96 ساعت انکوباسیون شد. پس از جداسازی بیوماس، پلیمر استخراج و غلظت آن اندازهگیری شد. در بین 18 سویه مولد آلژینات، A.vinelandii UT15 بیشترین بازده را داشته است (g/l5/1) و تاثیر عوامل محیطی pH، درجه حرارت، سرعت همزن و غلظت و نوع منبع کربن بر تولید آلژینات با این سویه بررسی شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که بهترین شرایط برای تولید آلژینات pH 7، درجه حرارت oC34، rpm 180 و غلظت g/l20 سوکروز بوده است. در این شرایط A.vinelandii UT15 g/l73/1 آلژینات تولید کرده است.https://jos.ut.ac.ir/article_16693_d1147ca5ece34b3ea510d226ce8e06a6.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020020121-بررسی اثر کادمیوم بر روی رشد و مورفولوژی ریشههای زعفران16694FAمریماستادشریفعزتالهکیهانیبهروز شاهسونبهبودیداریوش میناییتهرانیJournal Article19700101This research is about the effect of Cd2+ on the growth and morphology of saffron (Crocus sativus L.) roots with use of light microscopy. Saffron bulbs were rooted in glass distilled water in the presence of various concentrations (up to 50 mg/l) of Cd2+ for 3 days. Roots were counted and measured each day and their morphology was examined under a light microscope. After the first day, root counting showed a substantial decrease in the number of roots per bulb in up to 2 mg/l Cd2+, dropping to 20% - 60% of the control. However the number of roots per bulb became closer to the control values after the second and third day of incubation in Cd2+. For Cd2+ concentrations over 2mg/l, the number of roots per bulbs counted after the first day was also reduced to 37% of the control and after the second and third day, the number of roots became closer to the control values. A critical Cd2+ concentration of 5mg/L was determined above which root growth was completely inhibited after the first day. Below that concentration, root growth was merely slowed down. Light microscopy observations indicated that: cells from the epidermal and subepidermal regions, and cells from the central cylinder showed marked morphological alterations starting at 5 mg/l Cd2+. For the cap and meristem region cells, morphological changes were observed already in 2 mg/l Cd2+. These results were confirmed by comparing ratio of the nuclear surface area over the cytoplasmic surface area. Thus it appeared that the cap region and the meristem region were the most sensitive area to the toxic effect of cadmium. However cell death was observed in cap cells first.این تحقیق در مورد اثر فلز کادمیوم بر روی رشد و مورفولوژی ریشههای زعفران
(Crocus .sativus L) به کمک میکروسکوپ نوری میباشد. پیازهای زعفران در داخل آب مقطر به عنوان شاهد و در تیمارها در غلظتmg/l 05/0تا mg/l 50 سولفات کادمیوم به مدت سه روز قرار داده شدند. در هر روز اندازهگیری رشد طولی و تعداد ریشهها انجام شد و پس از آن مورفولوژی ریشهها مورد بررسی قرار گرفت. در اولین روز نتایج حاصل از شمارش ریشهها نشان داد که کاهش حدود 60%-20% در تعداد ریشهها نسبت به شاهد وجود دارد، در حالیکه در روز دوم و سوم تعداد ریشهها در هر پیاز نزدیک به محلول شاهد بود. در غلظتهای بالای mg/l 2 سولفات کادمیوم در روز اول تعداد ریشهها در مقایسه با شاهد 37% و در روزهای دوم و سوم نزدیک به شاهد بودند. غلظت بحرانی کادمیوم برای ریشههای زعفران تقریباً mg/l 5 تخمین زده میشود. بطوریکه در بالای این غلظت در همان روز اول رشد کاملاً مهار میگردد، اما در زیر غلظت بحرانی، رشد کاهش نشان میدهد. در مشاهدات با میکروسکوپ نوری مشخص شد که: تغییرات واضح مورفولوژیکی در سلولهای ناحیة استوانه مرکزی و اپیدرم و لایههای زیر اپیدرم از غلظت mg/l 5 به بالا مشاهده میشود. در سلولهای مریستمی و سلولهای ناحیة کلاهک تغییرات مورفولوژیکی هسته و سیتوپلاسم در غلظت mg/l 2 و بالاتر از آن مشاهده میگردد. این نتایج با مقایسة نسبت سطح سیتوپلاسم/ سطح هسته نیز ثابت میگردد. بنابراین مشخص میشود که سلولهای ناحیة مریستمی و کلاهک نسبت به سایر نواحی بیشترین حساسیت را به اثرات سمی کادمیوم دارند اما با این حال مرگ سلولها نخست در منطقة کلاهک دیده میشود.https://jos.ut.ac.ir/article_16694_4d7fcf886534d128643e476019b627a5.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020020121-اثبات قضیه آلمانسی در حالت کلی (Generalized Almansi's Theorem)16695FAاسد ا…نورزادمرتضی اسکندریقادیJournal Article19700101The Generalized form of the Almansi’s theorem can be found in solid mechanics. For example in the solution of the transversely isotropic and orthropic media mechanics, the theorem are encountered. Hence its solution is a must in applied mathematics.
In this paper the homogenous solution is found by transforming the order of the partial differential from 2n to n differential equation with second order which can be solved easily. The method is verified in some simple cases where their solution is existed.قضیه آلمانسی در کلی ترین شکل خود به صورت:
مورد مطالعه قرار گرفته و جواب عمومی این مساله از مرتبه 2n به حل n معادله دیفرانسیل با مشتقات جزئی از مرتبه 2 تبدیل میشود. براساس ایده دینگ و اوبنگز، جواب عمومیای از مساله طوری اختیار میشود که در معادله لاپلاس صدق نماید. سپس با استفاده از اصل استقراء ریاضی جواب عمومی مساله به حل مسائل ساده تر تبدیل میشود. در انتها حالتهای خاص قضیه آلمانسی استنتاج میشود که معرف صحت جواب بدست آمده میباشد.https://jos.ut.ac.ir/article_16695_9d08bb7339cd56a53a5b799c21295fb4.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020020121-حل عددی معادلات انتگرالی فردهولم نوع دوم به روش چند شبکهای16696FAغلامحسینارجائیمجید حسنزادهJournal Article19700101Multigrid method is an iterative method with high rate of convergence. Different size of grids will be used in this method. Indeed, in this method we start to solve the problem on coarse grid and smooth the error. This is called relaxation on the solution. Than we solve the problem on fine grid. We will continue this procedure on coarse and fine grid up to find an acceptable solution. This method can be used to solve differential and integral equations. In this article we will use this method to solve Fredholm integral equation of second kind. To do this we facilitated a FORTRAN computer code on which we can solve this kind of integral equation for different kernels.روشهای چند شبکهای نوع خاصی از روشهای تکراری هستند که از سرعت همگرائی بالائی برخوردارند. اساس این روش بر تغییر اندازهی شبکهها استوار است. در این روش ابتدا روی شبکههای درشت (Coarse Grid) خطای مسألة همواره شده،که در این صورت گویند جواب مسئله ترمیم(Smoothing) شده است. در مرحلهی بعد مسأله را روی شبکهی ظریفتر حل میکنند. حل مسأله روی شبکههای درشت و ظریف تا آنجا ادامه دارد تا به یک جواب قابل قبول برسیم. از این روش در حل معادلات دیفرانسیلی و انتگرالی، به ویژه معادلاتی که جواب تحلیلی ندارند، استفاده میشود. در این مقاله حل عددی معادلات انتگرالی فردهولم نوع دوم را به کمک روش چند شبکهای مورد مطالعه قرار خواهیم داد. بدین منظور به کمک الگوریتمهای تنظیم شده، برنامهای کامپیوتری به زیان فورترن نوشتهایم که قادر است این معادلات انتگرالی را با هستههای مختلف حل نماید.https://jos.ut.ac.ir/article_16696_c3a6fb0890744b1ed5c4354470b4f9bc.pdf