پرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-جداسازی و بهینهسازی میکروارگانیسمهای تجزیهکننده هگزامین16764FAمحمدرضابختیاریفرزانهعزیرمحسنیافسانهرجبیپونهخلیلزادهسعیدمیردامادیمسعود فلاحپورمهرانکیانیرادJournal Article19700101In this research, several soil and wastewater samples from Hexamine producing factory were cultured in complex and minimum medium containing hexamine. Twenty nine bacteria, 2 yeasts and 3 molds were isolated. Nine bacterial and 2 yeast strains grew in medium containing 10000 mg/l hexamine. The bacterial strains degraded more than 50% and yeast strains degraded 100% of Hexamine. After adaptation of strains, 12 strains of bacteria (Micrococcus and Pseudomonas strains), one yeast strain and two mold strains (Alternaria) degraded hexamin in medium containing 50000 mg / l hexamin.دراین تحقیق میکروارگانیسمهای تجزیهکننده هگزامین از نمونههای تصفیهخانه کارخانه تولیدکننده هگزامین، جدا شدند. اگرچه گزارشات کمی در مورد میکروارگانیسمهای تجزیهکننده هگزامین وجود دارد، ولی دراین پژوهش29 باکتری (کوکسی-gr،+gr و کوکوباسیل-gr، + (gr3 کپک و2 مخمر جدا شدند که توانایی رشد و تجزیه بیولوژیک هگزامین درمحیط حاوی1000 میلیگرم درلیتر هگزامین را دارا بودند. ازبین میکروارگانیسمهای جداشده9 نمونه باکتری و2 نمونه مخمر درغلظت10000 میلیگرم درلیتر هگزامین آداپته و باکتریها بیش از50% و مخمرها100% هگزامین را تجزیه نمودند. پس از بهینهکردن محیط و آداپتهکردن سویهها 12 نمونه باکتریاز خانواده میکروکوکاسهها و پسودوموناداسه قدرت تجزیه بیشاز50 درصد هگزامین، دو قارچ آلترناریا با توان53 و32 درصد تجزیه و یک مخمر با توان تجزیه 85% هگزامین را درمحیط دارای50000 میلیگرم هگزامین پیدا نمودند.https://jos.ut.ac.ir/article_16764_83fa7fc00e84b2dbaeaaf0104313a930.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-اثر اسید پکتیک وB - گلوکان بر ترشح پرولاکتین PRL در دودمان سلولی GH3/B616765FAحوریسپهریساطینصالحییاسمنرسولیJournal Article19700101Recent studies have indicated that several plant extracts reputed to be lactogenic, are capable of secreting prolactin and growth hormone (GH). The compound which proved to be active in the plant extracts are derived from polysaccharides such as pectic acid and ?-glucan.
The result of the present investigation showed that pectic acid and ?-glucan when added to the culture medium of the GH3/B6 rat pituitary cell line stimulates prolactin release. Pectic acid (100 ?g/ml) increased prolactin secretion after 30 minutes of incubation that is about 40% of control medium. ?-glucan showed stimulatory activity at the concentration of 10?g/ml after 48 hours and at higher concentration (50-100?g/ml) after 72 hours. Previous studies have shown that TRH (Thyrotropin Releasing Hormone) stimulated prolactin secretion in lactotrop cells. Therefore, TRH was used as a control to evaluate the capacity of the cells to respond to a secretory stimulus.پژوهشهای اخیر نشان داده است که عصاره گیاهان شیرزا قادر به ترشح هورمون تولید شیر یا پرولاکتین و هورمون نمو میباشند. بخش فعال این عصاره از جنس پلی ساکاریدها میباشد که بطور عمده از مشتقات پکتین (اسید پکتیک) و در بعضی موارد ?- گلوکان میباشد.
در پژوهش حاضرمشاهده شد که افزودن اسید پکتیک و ?-گلوکان به محیط کشت دودمان سلولی GH3/B6 که سلولهای کلون شده از تومور هیپوفیزی موش میباشند باعث آزادسازی پرولاکتین میشوند.
انکوباسیون سلولها درمحیط کشتی که به آن اسیدپکتیک به تراکم ?g/ml 100 اضافه شده پس از 30دقیقه موجب افزایش ترشح پرولاکتین میشود که این افزایش حدود %40 نسبت به محیط شاهد میباشد.
انکوباسیون سلولها در محیط کشت واجد?-گلوکان با تراکم ?g/ml 10 تا 48 ساعت و در تراکمهای بالاتر?g/ml 100 تا 50 پس از 72 ساعت انکوباسیون اثر تحریکی بر ترشح PRL دارد.
پژوهشهای گذشته نشان داده است که TRH (Thyrotropin Releasing Hormone) محرک بسیار مؤثر در ترشح PRL به وسیله سلولهای لاکتوتروپ میباشد بنابراین TRH به عنوان کنترل کننده پاسخ ترشحی این سلولها به یک محرک قوی، مورد استفاده قرار گرفته است. اثر تحریکی این ماده روی سلولها بطور معنیدار مشاهده شده است.
نتایج به دست آمده نشان میدهد که این دو ماده در شرایط"in vitro"روی سلولهای GH3 اثر تحریکی دارند.https://jos.ut.ac.ir/article_16765_3bc81fd5adefbe0f2a9cf2e64344704f.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-اثر تنش شوری بر کربوهیدراتهای گندم16766FAفریبامیقانیحسنابراهیمزادهJournal Article19700101Effect of different concentration of NaCl (0, 50, 100, 200 and 300 mM) at different growth and development satges (tillering, boot swellen, flowering and anthesis) in two wheat cultivars (Ghods: salt-sensitive, Boolani: salt-resistant) on concentration of foliar water soluble carbohydrates (WSC) and reducing carbohydrates (RC) was studied under greenhouse conditions. In general, in response to salinity treatments, concentration of WSC was higher in Boolani leaves than in Ghods. On the contrary, foliar RC level was higher in Ghods than in Boolani. Thus, it becomes clear that the role of WSC in osmotic regulation was more distinct in Boolani than in Ghods. Considering the more importance of WSC (compared to RC), in regulation of osmotic pressure, we may consider Boolani as a cultivar with more resistance to salinity.اثر تیمارهای متفاوت شوری سدیم کلرید (0 ، 50 ، 100 ، 200 و 300 میلیمولار) درمراحل مختلف رشد و نمو (پنجهزنی، تورم غلاف، گلدهی و گرده افشانی) دو رقم گندم ( قدس: حساسبه شوری، بولانی: مقاوم به شوری) برغلظت کربوهیدراتهای محلول درآب و کربوهیدراتهای احیاکننده برگ درگلخانه مورد بررسی قرار گرفت. درمجموع، درپاسخ به تیمارهای شوری مشاهده شدکه غلظت کربوهیدراتهای محلول درآب در برگ بولانی بیشتر از قدس بود. برعکس، غلظت کربوهیدراتهای احیاکننده در برگ قدس بیشتر از برگ بولانی بود. بنابراین روشن میشود که اولاً: نقش کربوهیدراتهای محلول درآب در برقراری تنظیم اسمزی در پاسخ به شوری در بولانی چشمگیرتر از قدس است، ثانیاً: با توجه به اهمیت بیشتر کربوهیدراتهای محلول درآب درحفظ فشار اسمزی در مقایسه با کربوهیدراتهای احیاکننده، میتوان از دیدگاه بیوشیمیائی نیز رقم بولانی را نسبت به شوری مقاومتر از رقم قدس معرفی نمود.https://jos.ut.ac.ir/article_16766_bc1f4617d1ffd5c9cb29bcf3cd9e54a1.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-اثر نمک و منابع کربن در تولید آمیلاز توسط سویه جدید باسیلوس
نمک دوست نسبی Bacillus sp.strain MA16767FAمحمد علیآموزگارفریدون ملکزادهJournal Article19700101A moderately halophilic g+, rod shaped, spore-forming isolated from saline soil from Karaj, Iran, produced extracellular amylase when cultivated aerobically in medium containing starch, peptone, beef extract and NaCl. The maximum amylase production was secreted in the presence of 15% (w/v) Na2SO4. The isolate was capable of producing amylase in the presence of NaCl 10% (w/v), NaCH3COO 15% (w/v), or KCl 5% (w/v), with the results NaCl>NaCH3COO> KCl. Amylase production was not detected when ammonium nitrate, potassium nitrate, sodium nitrate or sodium citrate were used, although bacterial growth occurred. Potential of different carbohydrates in the amylase production was in the order: dextrin > starch > maltose > lactose > sucrose > glucose. Various carbon sources induced enzyme production. The pH, temperature and aeration optima for enzyme production were 7.8, 30°C and 200 rpm respectively, while the optimum pH and temperature for enzyme activity was 7.8 and 50°C respectively. The bacterium was g+, non–motile, oxidase ?, catalase +, aerobic Bacillus. Starch, casein, and gelatin were hydrolyzed. Nitrate and nitrite reduction were negative. The isolate grows well in media containing 0.5 to 24% (w/v) salt. Following the criteria of "Bergey’s Manual of Systematic Bacteriology", the isolate was identified as a Bacillus sp. strain MA. Further investigation is underway.باکتری نمک دوست نسبی گرم مثبت، میلهای شکل، دارای اسپور از خاک نمک دار(5% نمک کل) درکرج جدا گشت. این باکتری در شرایط هوازی و درمحیط دارای نشاسته، پپتون، عصاره گوشت و نمک کلرید سدیم آنزیم آمیلاز خارج سلولی مقاوم به نمک تولید میکند. حداکثر تولید آمیلاز درمحیط دارای (w/v) 15% سولفات سدیم بوده ولی سویه جدا شده قادر به تولید آنزیم درحضور کلرید سدیم (w/v) 10%، استات سدیم (w/v) 15% ، و کلرید پتاسیم (w/v) 5% نیزمیباشد و میزان تولید آنزیم به ترتیب نمکهای نامبرده کاهش مییابد. آمیلاز درمحیط دارای نیترات آمونیم،نیترات پتاسیم، نیترات سدیم و یا سیترات سدیم تولید نشد. هنگامی که کربوهیدراتهای مختلف درتولید آمیلاز مورد بررسی قرار گرفت نتایج حاصل نشان داد که تاثیرات آنها به ترتیب زیر است:
گلوکز> سوکروز> لاکتوز> مالتوز> نشاسته> دکسترین . منابع کربن مختلف، تولید آنزیم بیشتری را در باکتری القاء میکنند. بهینه pH ، دما و هوادهی برای تولید آنزیم به ترتیب 5/8-5/7 ،30 درجه سانتیگراد و rpm 200بود درحالیکه بهینه pH و دما برای فعالیت آنزیم به ترتیب برابر5/8-5/7 و 50 درجه سانتی گراد است. باکتری گرم مثبت، غیر متحرک، اکسیداز و کاتالاز مثبت و هوازی اجباری بوده، نشاسته ژلاتین وکازئین را هیدرولیز کرده اما قادر به تجزیه توین 80 واحیا نیترات به نیتریت نیست. این سویه به خوبی درمحیط دارای 5/0 تا 24% (w/v) نمک رشد میکند. باکتری قادر به رشد در طیف دمایی 10 تا 49 درجه سانتیگراد و pH 6 تا 5/9 می باشد. بر اساس کتاب راهنمای باکتریشناسی سیستماتیک برگی این سویه باکتری جدا شده درجنس باسیلوس قرار گرفت و ما آنرا تحت عنوان سویه MA نامگذاری کردیم. تحقیقات درزمینه شناسایی کامل باکتری و تخلیص آنزیم درحال پیشرفت است.https://jos.ut.ac.ir/article_16767_2b3c617b0d7e2224e7c9704da0468f4c.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-طراحی و ساخت الکتروفورز میدانپالسی و بررسیکارآئیآن درجداسازی اسیدهاینوکلئیک16768FAهدایت الهقورچیاننعمتالهدوستیJournal Article19700101In this report the different methods of pulsed field gel electrophoresis and the parameters such as electrical field geometries, field angles, field strengths, type of buffer and its ionic strength, type of gel and its concentration, and the effect of temperature were considered. Among them a technique called "Contour Clamped Homogeneous Electric Field" was chosen for further studies. Based on this technique, a pulsed field gel electrophoresis system was designed and constructed. Finally, the ability of system for separation of large DNA molecules was examined. Using this system, we were able to separate the compositions of Saccharomyces serevisiae in the molecular weight range of 90 Kbp to 2.2 Mbp.الکتروفورز میدان پالسی روشی است که از طریق جداسازی و شناسائی مولکولهای درشت DNA نقش مهمی در توسعه فناوری نوترکیب و دست یابی بهاطلاعاتی از ساختار ژن و عملکرد آن و در نهایت تهیه نقشههای ژنی داشته است .درطی بیست سال گذشته طرحهای مختلفی از این روش به بازار عرضه شده است که در این تحقیق یکی از کارآترین آنها به عنوان الگو در نظر گرفته شده و دستگاهیبر اساس آن طراحی و ساخته شده است .در گزارش حاضر ضمن بررسی اجزاء اینطراحی و مراحل ساخت آن، اصول کار این روش و کارآیی دستگاه ساخته شده مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایشهای انجام شده نشان داد که دستگاه ساختهشده قادر است نمونههای سنگین DNA در گسترهای از وزن مولکولی 109 - 107×5 Kbp) 2200 - 90) را تفکیک نماید. مطالعه بیشتر برای بهینهنمودن شرایط کار دستگاه ادامه دارد.https://jos.ut.ac.ir/article_16768_969272a2edb95b8593955c03947c7bb2.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-آنتیبادیهای ضد اسپرم در زنان، مقایسهای بین دو روش جهت تشخیص آنتیبادیهای ضد اسپرم در سرم و موکوس سرویکال زنان نابارور16769FAساطینصالحیحوریسپهریسیدشهاب الدینصدریاسمنرسولیJournal Article19700101One of the causes of infertility is antisperm antibodies (ASA) which are directed against sperm surface antigens. Alterations in the surface of sperm is one of factors inducing antisperm antibody formation in women. In this study, tray agglutination test (TAT) and indirect – mixed antiglobulin reaction test (indirect – MAR) were used on serum and cervical mucus (CM) of 117 infertile and 40 fertile women. The result shows that there is a significant correlation between two different methods (indirect– MAR and TAT), when were applied on serum (p< 0.0001, p< 0.0221) and on cervical mucus (p<0.00001, p<0.00001). In the other part of the study, there was not a significant correlation between class of immunoglobulin antisperm antibodies (IgA, IgG) and agglutination type in serum of infertile women (p<0.4603). The result of this study showed that antisperm antibodies have different classes of immunoglobulins, so, they have different molecular weight and sites for reaction with antigen.یک دسته از عوامل ایجاد کننده ناباروری، آنتیبادیهای ضد اسپرم هستند که علیه آنتیژنهای سطحی اسپرم عمل مینمایند. تغییرات سطح اسپرم، عامل تولید آنتی بادیهای ضد اسپرم در زنان محسوب میشود. در این پژوهش جهت سنجش آنتیبادیهای ضد اسپرم در سرم و موکوس سرویکال زنان نابارور (117 = n) و بارور (40= n) از روش TAT یا تست آگلوتیناسیون در پلیت و روش غیرمستقیم MAR استفاده شده است. هماهنگی مناسبی بین تست TAT و تست غیرمستقیم MAR برای IgG و IgA در نمونه های سرم به ترتیب با احتمال 0001/0 P< و 0221/0 P< و در نمونه های موکوس سرویکال 00001/0 P< و 00001/0 P< مشاهده شد. در بخش دیگری از این پژوهش، نتایج حاصل از محل اتصال آنتیبادیهای ضد اسپرم در تست TAT و کلاس ایمونوگلوبولین توسط تست غیرمستقیم MAR برای IgG و IgA در سرم زنان نابارور نشان داد که بین کلاس ایمونوگلوبولینها و محل اتصال آنتیبادیهای ضد اسپرم همبستگی معنیداری وجود ندارد. چنین پیشنهاد میشود که آنتیبادیهای ضد اسپرم دارای چند کلاس مجزا از ایمونوگلوبولین میباشند و همچنین وزن ملکولی متفاوت و جایگاههای مختلفی برای واکنش با آنتیژن دارند.https://jos.ut.ac.ir/article_16769_77fc2d1b27184aa57d581a8146cbe2f8.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-اثرات شوریهای مختلف بر درصد ماندگاری، میزان رشد، طول عمر و صفات تولیدمثلی سه جمعیت از آرتمیاهای ایران16770FAوحید لطفی گورچینقلعهناصرآقحوریسپهریJournal Article19700101The effects of different salinities on the survival, growth, reproductive and lifespan characteristics of three Artemia populations from Urmia lake, Maharlu lake and small lagoons around Urmia lake were studied in laboratory conditions. Artemia cysts were collected from the above-mentioned lakes and lagoons and hatched according to the standard proceduer. Four replicates of 200 newly hatched nauplii were treated in salinities of 75, 100, 125, 150 and 175 ppt. The larvae were fed with algae Dunaliella teriolecta and chemically treated yeast known as Lansy PZ. Survival rate of the Artemia were calculated on days 8, 11, 14, 17, 20 and 23 of growth. Total lenghts also were measuerd on days 8, 11, 17, 20 and 23 of growth using a micrometer and were compared with each other. After attaining the adulthood, thirty pairs of adult Artemia (in case of bisexual spp.) and 30 adult female (in case of parthenogenetic populations) were transferred from all salinities into separate 50 ml falcon tubes to compare their reproductive and lifespan characteristics. The results showed that survival and growth rates decreased with increasing salinity. Reproductive characteristics such as reproduction frequency, total offsprings, number of offsprings in each reproduction and number of offsprings in each day of reproduction period reduced with increasing in salinity. Moreover, higher salinity prolonged the pre-reproductive period but shortened the total reproductive period. Higher salinities also had some impacts on the percentage of encystment, postreproductive period and life span, but existence of a logic relationships between salinity and these parameters could not be proved.در این تحقیق تاثیر شوریهای 75، 100، 125، 150 و 175 گرم درلیتر (ppt1) بر درصد ماندگاری، نرخ رشد و ویژگیهای تولیدمثلی و طول عمر(دفعات تولیدمثل، تعداد کل زادهها، تعداد زادهها در هر تولیدمثل، تعداد زادهها در هر روز از دورة تولیدمثلی، فاصله بین دو تولیدمثل متوالی و درصد سیستزایی، طول دورة پیش تولیدمثلی، طول دورة تولیدمثلی، طول دورة پس تولیدمثلی و کل طول عمر) سه جمعیت از آرتمیاهای ایران یعنی آرتمیای دریاچة مهارلو (آرتمیای مهارلو)، آرتمیای دریاچة ارومیه (آرتمیای ارومیه) و آرتمیای برکههای اطراف دریاچه ارومیه (آرتمیای برکهها) مورد بررسی قرار گرفت. برای این بررسی چهار تکرار20 تایی از لاروهای اینستا رI (لارو تازه از تخم خارج شده) جمعیتهای فوق به محیط پرورش حاوی تیمارهای شوری فوق الذکر منتقل گردید. آرتمیاها طبق جدول استاندارد با جلبک دونالیلا ترتیولکتا و مخمر فرموله شده لنسی پی زد (Lansy PZ) غذادهی شدند. درصد ماندگاری لاروها در روزهای 8، 11، 14، 17، 20، 23 با شمارش آرتمیاهای زنده مانده نسبت به تعداد آرتمیاهای روز اول آزمایش, در شوریهای پنج گانه برآورد شد. نرخ رشد آرتمیاها (طول بدن از سر تا انتهای بندشکمی) نیز در روزهای 8، 11، 17، 20، 23 اندازهگیری شد. بعد از بالغ شدن آرتمیاها 30 جفت آرتمیای بالغ دوجنسی و 30 عدد آرتمیای ماده از هر جمعیت بکرزا به لوله های فالکون 50 میلی لیتری منتقل گردید تا ویژگیهای تولیدمثل و طول عمر آنها در شوریهای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بدست آمده با سنجشهای آماری ارزیابی شدند. نتایج تحقیق نشان داد افزایش شوری باعث کاهش درصد ماندگاری هرسه جمعیت آرتمیا شده و نرخ رشد آنها نیز نسبت معکوسی با میزان شوری محیط دارد. ویژگیهای تولیدمثلی نیز تحت تاثیر شوری محیط قرار گرفت بطوریکه با افزایش شوری دفعات تولیدمثل، تعداد کل زادهها و تعداد زادهها در هر روز از دورة تولیدمثلی کاهش، طول دورة پیش تولیدمثل و فاصله بین دو تولیدمثل متوالی طولانیتر و کل طول دورة تولیدمثلی کوتاهتر گردید. میزان شوری محیط درصد سیستزایی، طول دورة پس تولیدمثلی و کل طول عمر را نیز تحت تاثیر قرار داد با این وجود برقرار کردن ارتباطی منطقی مابین میزان شوری و فاکتورهای ذکر شده، حداقل با یافتههای فعلی مشکل بوده و نیاز به بررسیهای بیشتر دارد.https://jos.ut.ac.ir/article_16770_c0a30fcf39f01419e68f38697536e8ba.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-بررسی اثر غلظتهای مختلف پتاسیم درمقاومت بهشوری گیاه لوبیا درکشت بافت16771FAحمزهامیریدکتر حمیدفهیمیJournal Article19700101The effect of different concentrations of NaCl and KCl on tissue culture of Phaseolus vulgaris L. has been examined.
The obtained results showed that the increase NaCl and KCl concentrations has negative effects on the growth process of callus. In such a way that with increase of NaCl and KCl in the medium ,the index of callus, the fresh and dry weight and the ratio of as well as the amount of the total protein decrease while the amount of proline increased. These results also showed that the undesirable consequences of KCl is far more than that of NaCl in the similar concentrations. Therefore, KCl effects is the of the reverse the of effects of KNO3.
The measurment of Na, K and Ca showed that when NaCl or KCl increases in the medium, the amount of Na and K in calluses will increase, respectively. There is also an antagonistic relationship between K and Na in lower concentrations. The increase of NaCl in the medium about 25 mM causes Ca increase in callus , there after, the increase of NaCl causes Ca decrease in callus.While the increase of KCl constantly decreases Ca.اثرغلظتهای مختلفNaCl وKCl درکشت بافت گیاه لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) مورد مطالعه قرار گرفت. دراین بررسی از محیط کشت MS با غلظتهای هورمونی مناسب و از قطعات جدا کشت محور زیر لپه استفاده گردید.
نتایج بدستآمده نشان داد که افزایش غلظتNaCl و KCl دارای اثرات نامطلوبی روی رشد میباشند، بطوریکه با افزایش KClوNaCl درمحیط کشت، اندیس کالوس، وزن تر و وزن خشک، نسبت وزن تر به وزن خشک و مقدار پروتئینکل کاهش مییابند درحالیکه مقدار پرولین افزایش مییابد. این بررسیها نشان دادکه درغلظتهای یکسان اثرات نامطلوب KClروی رشد بمراتب بیشتراز NaCl میباشد.
اندازهگیری مقدار عناصر سدیم، پتاسیم و کلسیم نشان داد که با افزایشNaCl و یا KCl درمحیط بترتیب مقدار سدیم و پتاسیم درکالوسها افزایش مییابد. همچنین بین Na+ و K+ در غلظتهای پائینتر اثرات آنتاگونیستی دیده میشود. افزایش NaCl درمحیط تا 25 میلیمولار سبب افزایش کلسیم و بعد از آن سبب کاهش مقدار کلسیم کالوسها میگردد. درحالیکه افزایش KCl درمحیط کشت تقریباً بطور پیوسته مقدار کلسیم کالوسها را کاهش میدهد.https://jos.ut.ac.ir/article_16771_51980dcf5077286715743fded1a7395f.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-بررسی تأثیرات طیف نوری UVB برروی قارچهای درماتوفیت16772FAپیامبهزادیساسانرضاییمحمدرضاخرمیزادهالهامبهزادیمسعودامامیJournal Article19700101In this study, we tried to find out the morphological changes following the UVB-irradiation on these fungi and analyze the obtained results in molecular aspect. The following species of dermatophyte fungi (Trichophyton rubrum, Trichophyton mentagrophytes, Epidermophyton floccosum and Microsporum canis) have been isolated from patients and selected for investigation in this project. For determining the possible molecular changes in dermatophytes due to UVB-irradiation (e.g. apoptosis feature), we next isolated high molecular weight DNA from non-irradiated as well as irradiated T. rubrum and compared them by gel-electrophoresis. The result of study indicated the inhibition of growth in irradiated colonies. The longer irradiation time caused slower rates of growth in these fungi. Besides, the changes in shape of colonies and pigmentation were observed in some cases. The microscopic studies of irradiated colonies indicate deformation of hyphae and changes in size and shape of macroconidia in all species. Besides, changes in number of microconidia in some species were determined. In the investigation of isolated DNAs from T. rubrum no differences in DNA banding patterns (apoptosis) was observedدر بررسی حاضر، سعی بر آن شده است تا تغییرات مورفولوژیکی ناشی از اثرات اشعه UV برروی چهار گونه از قارچهای درماتوفیتTrichophyton rubrum, Trichophyton mentagrophytes,) Epidermophyton floccosum and Microsporum canis) مطالعه، و نتایج بدستآمده از این بررسی، با روش مولکولی تا حد ممکن تجزیه و تحلیل گردد. برای تعیین تغییرات احتمالی مولکولی ناشی از تابش اشعه UV در درماتوفیتها (مانند آپوپتوزیز)، مولکولهای DNA سوش شاهد و اشعه دیده Trichophyton rubrum استخراج گردیده و با استفاده از روش الکتروفورز برروی ژل آگارز، مورد مقایسه قرار گرفتند.
نتیجه بدستآمده از این مطالعه، نشان میدهد که رشد کلنیهای اشعهدیده دچار وقفه گردیده و با افزایش زمان اشعهدهی، میزان رشد سوشهای مورد مطالعه کاهش مییابد. بعلاوه، تغییرات ایجاد شده درشکل کلنیها و پیگمانتاسیون برخی از سوشها، کاملاً مشهود بود. همچنین در مطالعات میکروسکوپی سوشهای اشعهدیده، تغییراتی درشکل میسلیومها، شکل و اندازه ماکروکنیدیها و تراکم ماکروکنیدیها و میکروکنیدیها دیدهشد. در بررسیهای به عمل آمده برروی مولکول های DNA جدا شده از سوشهای شاهد و اشعه دیده Trichophyton rubrum، هیچ نشانهای از آپوپتوزیز در مولکولهای DNA آنها مشاهده نگردید.https://jos.ut.ac.ir/article_16772_96acc0d581527dc9efd53be041c34906.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-ایجاد گیاهان تراریخت مقاوم به شوری با استفاده از ژن دستورزی شده اسموتین16773FAاشرف الدینسخنسنجحکمتعلیخانیمسعودمیرمعصومیJournal Article19700101As one of basic requirements for resistance against enviromental stresses, plants produce and accumulate specific proteins inside the cells. Osmotin protein encoded by osmotin gene was reported to cause resistance to pathogens and environmental stresses such as salt-stress. Stress genetic engineered osmotin gene which was in a binary vector construct, was transferred to tobacco plants via incubation of tobacco leaf explants by Agrobacterium containing mentioned construct. Screening of transgenic plants was carried out in culture media containing antibiotics and certain amounts of salts. Transgenic lines were studied for their ability to produce callus, shoots and roots in media containing different amounts of salt. It was concluded that production of shoots is easier than the other parts of plants in salty condition. Polymerase chain reaction (PCR) was carried out to show integration of osmotin gene into transgenic lines.یکی از راههای اساسی مقابله گیاهان با تنشهای محیطی، تولید و انباشتن پروتئینهای ویژه درون سلولها است. نشان داده شده پروتئین اسموتین که توسط ژن اسموتین رمز میشود در گروههای مختلف گیاهی باعث مقاومت گیاه در برابر عوامل بیماریزا و همچنین تنشهای محیطی نظیر شوری میگردد. تنش اخیر عامل ایجاد تنش اسمزی میباشد. ژن دست ورزی شده اسموتین موجود در یک ساختار حامل دوگانه، از طریق همکشتی قطعات جداکشت برگ توتون با اگروباکتریوم حاوی ژن، به گیاه توتون انتقال داده شد. مراحل غربالگری گیاهان تراریخت در محیط کشت دارای آنتیبیوتیک و مقادیر مشخص نمک صورت گرفت. قطعات جداکشت لاین تراریخت از نظر توانایی تولید کالوس، نوساقه و ریشه در محیط دارای مقادیر متفاوت نمک مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که قطعات جداکشت توانایی تولید بخش هوایی بیشتری نسبت به سایر اندامها در شرایط تنش شوری دارند. جهت تایید انتقال ژن اسموتین از واکنش زنجیرهای پلیمر از (PCR) استفاده گردید.https://jos.ut.ac.ir/article_16773_0eeaa69b3af10cf2e4d706006b806ea2.pdfپرديس علوممجله علوم دانشگاه تهران (منتشر نمی شود)1020040121-تشخیص اجسام آپوپتوزی در سلولهای تیمار شده با نیکل در رأس ریشه پیاز خوراکی (Allium cepa L.)16774FAلیلیصمدیبهروز شاهسونبهبودیJournal Article19700101Nickel (Ni) is a phytotoxic metal under specific soil conditions. Plant roots easily take it up and localize in the periplasmic spaces and vacuoles. Excess doses of Nickel can induce cell death in root cells. We used histochemical and cytochemical methods and the TUNEL assay to study the morphology of cell death. In control roots, programmed cell death is observed in three morphogenic regions: Cap cells, epidermal cell and initial cells of central cylinder. The characteristic hallmarks of this normal death are: cytoplasm and nucleus condensation, cell vacuolization and DNA fragmentation. We also used TUNEL assay (TdT- mediated deoxy- Uracil Nick End Labeling) to detect the 3?-OH ends of broken DNA. In control roots, only cap, epidermal and initial cells of central cylinder are TUNEL-positive which shows DNA fragmentation of these cells. In addition to cap, epidermal and initial cells of central cylinder, in middle concentrations of Ni the TUNEL-positive cells were observed in cortex and meristem. This indicates the induction of cell death by Ni in these cells. The morphology of this induced cell death is different from natural cell death, considering apoptotic-bodies. In natural apoptotic death of root tip cells, apoptotic-bodies were not observed.While they were observed in Ni-induced cell death. The fate of apoptotic-bodies in plant cells is not yet well understood.نیکل (Ni) فلزی سنگین است که تحت شرایط خاصی از خاک ، فیتوتوکسیک میباشد. این فلز به آسانی توسط ریشة گیاهان جذب و در فضای دور سیتوپلاسم و واکوئلهای سلولی مستقر میشود. غلظتهای بیش ازحد نیکل میتواند در سلولهای ریشه باعث القای مرگ سلولی گردد. در این تحقیق از روشهای هیستوشیمیایی و سیتوشیمیایی و همچنین تکنیک TUNEL برای بررسی مورفولوژی مرگ سلولی استفاده نمودهایم. در ریشههای شاهد، مرگ برنامهریزی شده در سه منطقه مشاهده میشود: سلولهای کلاهک، اپیدرم و سلولهای استوانة مرکزی. ویژگیهای مختص این مرگ سلولی عبارتند از: متراکم بودن هسته و سیتوپلاسم و قطعه قطعه بودنDNA. ما از روش TUNEL برای آشکارسازی انتهای 3?-OH قطعات شکسته شدة DNA استفاده نمودیم. در ریشههای شاهد، فقط سلولهای اپیدرم، کلاهک و استوانه مرکزی به تست TUNEL پاسخ مثبت میدهند که نشانة قطعه قطعه بودن DNA در این سلولهاست. در غلظتهای میانی نیکل (10-25 µg/ml) علاوه بر سلولهای کلاهک، اپیدرم و استوانه مرکزی، سلولهای پوست و مریستم هم به تست TUNEL پاسخ مثبت می دهند که نشان دهندة القای مرگ سلولی توسط نیکل در این سلولهاست. مورفولوژی این نوع مرگ سلولی القا شده توسط نیکل با مورفولوژی مرگ سلولی طبیعی در ریشه، از نظر مشاهدة اجسام آپوپتوزی متفاوت است. در مرگ سلولی طبیعی که در سلولهای کلاهک، اپیدرم و استوانه مرکزی مشاهده میشود، اجسام آپوپتوزی وجود ندارند اما پس از القای مرگ سلولی توسط نیکل این اجسام دیده میشوند. سرنوشت اجسام آپوپتوزی در گیاهان هنوز مشخص نشده و تحقیقات بیشتر را میطلبد.https://jos.ut.ac.ir/article_16774_4e23bc7a011c52f1cc495ac4303e3033.pdf