نقش مؤثر شواهد پتروگرافی (میکروفاسیس)، ژئوشیمی آلی و آثار فسیلی در تعیین محیط رسوبی (یک مثال از سازند پابده، حوضه زاگرس، جنوب غرب ایران)

نویسندگان

چکیده

در این پژوهش سازند پابده با سن پالئوسن پسین ـ الیگوسن پیشین در شمال غرب حوضه زاگرس بررسی شده است. هدف از این پژوهش بررسی محیط رسوبی سازند پابده می‌باشد. این پژوهش براساس مشاهدات صحرایی، مطالعات پتروگرافی، آثار فسیلی و مطالعات ژئوشیمی آلی (درصد TOC و نوع کروژن) صورت گرفته است. براساس مطالعات انجام شده 7 گروه رخساره میکروسکوپی شناسایی گردید. سازند پابده در مناطق مورد مطالعه از تناوب سنگ آهک‌های نازک لایه تا ضخیم لایه و شیل‌های خاکستری روشن تا تیره که غنی از فرامینیفرهای پلانکتونیک هستند، تشکیل شده است. این رخساره‌های سنگی در حوضه زاگرس از مادستون، وکستون، پکستون و شیل تشکیل شده است. براساس مطالعه سیستماتیک ایکنوفسیل‌های این رسوبات، تعداد 5 ایکنوجنس در دو مجموعه مجزا تشخیص داده شده است. مجموعه اول با تنوع ایکنوفونای نسبتاً زیاد (آرنی کولیتس، کندریتس، پلانولیتس و احتمالاً نئونرتیس) در بخش فوقانی سازند پابده حضور دارند. این مجموعه از ایکنوفسیل‌ها نشانگر ایکنوفاسیس کروزیانا بوده که در یک محیط نسبتاً پر انرژی تشکیل شده است. مجموعه دوم با تنوع ایکنوفونای کمتر (زئوفیکوس و کندریتس) در بخش‌های میانی و تحتانی این سازند وجود دارند و معرف ایکنوفاسیس زئوفیکوس بوده که در یک محیط کم انرژی و عمیق‌تر تشکیل شده است. با توجه به ویژگی رخساره‌های میکروسکوپی مطالعه شده و بررسی تغییرات عمودی رخساره‌های سازند پابده، یک رمپ کربناته پرشیب دور از منشأ به عنوان محیط رسوبگذاری این سازند در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد می‌شود. بر این اساس، محیط رسوبی سازند پابده از رمپ بیرونی با رخساره‌های پلاژیک و توربید‌ایتی (میکروفاسیس‌های B4 و C4) و شرایط احیایی تا فقیر از اکسیژن (رخساره‌های حاوی 5/2% TOC>) تدریجاً به یک رمپ میانی تحول یافته است که جریانات دریایی نقش بسزایی در فرایندهای حمل و نقل رسوبات و ته‌نشینی مجدد آنها ایفا نمودند.

کلیدواژه‌ها